بنفسیات

ساحل نفس رها کن به تک دریا رو

بنفسیات

ساحل نفس رها کن به تک دریا رو

آخرین مطالب

پیوندها

۳ مطلب با موضوع «پاره یادداشت ها» ثبت شده است

به عقل و ثواب لابد نزدیک تر است که یا به همان کتاب ها و فیلم ها و مقالات و دل مشغولی های آدم واره ات شبیه همه ی دل مشغولی های دیگران چون عشق و تاملات مدرن! و تفریح و خوشی های کوچک و بزرگ مرسوم دل بندی و یک چشم به این دنیا نگاه کنی و یا همراه جریان غالب و همسوی بسیار بسیار مردمانی که مثل هم از دریچه ی «از ما بهتران» به زعم شان به دنیا می نگرند؛ آن چشم بسته را پشت ویزور دوربین آنان بگیری.

ولی یک جای کار آن وقت لااقل برای من می لنگد، یک چیزی درست نیست که آن وقت ها قرار نمی گیرم. نمی دانم، ولی هر چیزی که هست راحتم نمی گذارد و این ناراحتی مدام، چشمان بازِ باز؛ نه یکی بسته و نه یکی مشغول ویزور را سرخ می کند. از باز بودن مدامشان است یا از چیزی که می بینند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۴۶
شان ..

به گمانم برای برخی نیز چنین باشد. نوشتن. مثل نامه های جواهر لعل باشد به دخترش در ساعات طولانی زندان های متفاوت. جایی که دیوارهای بلند حصاری باشند برای - برخورد - و نامه ها ریسمانی برای تماس.

چه باک که جواهر برای موجودی واقعی می نوشت و ما -برخی- برای «خیال»


جواهر لعل نهرو خیال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۰۱:۲۵
شان ..

شاید از ایراد های من بود، سردرگرمی و حیرانی مدام که گاهی چنان یقه ام را می گرفت که گویی به خواب رفته ام. یکی را نیاز بود تا بیدارم کند. شدت این حیرانی مدام از جایی به جایی دیگر متغیر بود. ولی آن چیزی که به یاد دارم چنین بوده است که توجهم در این سرگردانی محض، همیشه معطوف به جزئیاتی بوده که معمول، به چشم نمی آیند و بی اهمیت باقی از کنارشان می گذرند. یک جور وقت گذرانی بی هدف؛ توصیف دیگران و قضاوتی که از آن نخواهم رنجید.

من، البته با چشمانی که هاله ای گویی باران خورده همیشه جزئیات دور را در نظرم محو کرده اند، تناقضی آشکار را روبرو بوده ام. بی اعتنایی تحمیلی و به مرور عادت گون به جزئیات دور را شاید با دقت کش دار در جزئیات نزدیک جبران کرده ام. هر چه است، پارادوکس «سرگردانی و درنگ» آن هم به معنای بی هدف چیزی را جستن و بعد کشفی که متحیرت می کند؛ «عادت مدام» من بوده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۴:۱۰
شان ..